دیوانسالاری، بعد از ارتش از ابزارهای مهم قدرت و سلطه حکومت پهلوی اول بود که در سراسر آن دوره گسترش پیدا کرد. پیرو این سیاست، پهلوی از یک سو به دنبال جذب گروههای تحصیلکرده همسو برآمد و از سوی دیگر جمع زیادی از کارکنان حکومت قاجار را از کار برکنار کرد. تصویب نخستین قانون استخدام کشوری در آذر 1301، که مصادف بود با سالهای بعد از کودتای سوم اسفند 1299 در اواخر حکومت قاجار، زمینه و نقشه راه این تحولات را هم فراهم آورد. این تحولات موجب رونق گرفتن عریضهنویسی طبقات مختلف جامعه، از فرودست تا طبقات میانی، شد که به دنبال استخدام در سازمانهای دولتی بودند.
در این مقاله ضمن بررسی کلیاتی از تحولات دیوانسالاری حکومت پهلوی اول، به بررسی، سنخشناسی و دستهبندی عرایض و تقاضانامههای افرادی که بعد از تصویب قانون استخدام کشوری به دنبال استخدام دولتی بودهاند، پرداخته شده است. البته بیشتر افرادی که با اینگونه تقاضانامهها وارد دستگاه اداری میشدند، جزو افراد دونرتبه، جزء و کنتراتی بودند. این تقاضانامهها را میتوان در چهار گروه کارکنان سابق، تحصیلکردگان جدید، «منتظرین خدمت» و سایر اقشاری که سابقه کار اداری و مدرک تحصیلی لازم را نداشتند، دستهبندی کرد. مقاله حاضر متأثر از مباحث نظری ماکس وبر درباره بوروکراسی بوده و از اسناد کتابخانه مجلس و سازمان ملی اسناد بهره برده است. این اسناد همچنین بازتابدهنده تاریخ اجتماعی آن دوره هستتد.