شماری از تاریخنگاران، آگاهان و کارشناسان علوم سیاسی از حضور و نفوذ عمیق و همهجانبه بـنی اسرائیل در ایران عصر پهلوی،با عنوان سیطره بیبدیل صهیونیسم در این کشور یاد کـردهاند. سلطنت پهلوی علاوه بـر ارتـباط گسترده سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی با اسرائیل فضای مناسب و مطلوبی برای فعالیت یهودیها و کانونها و مجامع صهیونی در کشور فراهم آورده بود؛ بهگونهای که این جماعت در جغرافیایی به پهنهء ایران از همهگونه آزادی عمل برخوردار بودند. موقعیت جغرافیایی و ژئوپولیتیکی، همجواری با شماری از کشورهای اسلامی و عربی منطقه،هویت فرهنگی و دینی مردم، وابستگی و پیوستگی دستگاه حاکمه پهلوی به اردوگاه نظام سلطه جهانی، سابقه و حضور یهودیها در این سرزمین و...، دلیـل و شـاخص عمده و اساسی انتخاب کشور ایران از سوی سازمان جهانی صهیونیسم بود.
یان بلک و بنیموریس در کتاب «جنگهای نهانی اسرائیل» با یادآوری موقعیت سوق الجیشی و منطقهای، هویت اسلامی و بعضی دیگر ویژگیهای ایران،از ایـن سـرزمین با عنوان «گوهر تابناک» برای سران و رهبران صهیونی، در مسیر استراتژی صهیونیسم یاد کرده است. در اسناد و گزارشهای بهکلی سرّی بر جای مانده از دوران پهلوی چنین یادآوری و تصریح شده است:
واضح و روشن است که «برای اسرائیل» فعالیت از کشور ثالث که ضمن همجواری با کشورهای عربی، دارای روابط حسنه با آنها بوده و از نظر مذهبی نیز دارای علایق با اعراب هستند، مثمر ثمرتر خواهد بود. کـارشناسان ذیـربط سـاواک در گزارشها و تحلیلهای طبقهبندیشده و درونسازمانی خود، وجود بعضی ابزارها، امکانات و زمینهها را، موقعیتی ممتاز و بستری ایدهآل و مطلوب برای تکاپوی صهیونیستها، بهویژه سرویس اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل در ایران ارزیابی کردهاند.
بر اساس این دیدگاه که ایران شاهنشاهی جزیره ثبات و امنیت منطقه از یـک سـو و پایگاه مستحکم نظام سلطه در خـاورمیانه و در مـیان کشورهای اسـلامی از سـوی دیـگر است،سازمان جهانی صهیونیسم ماءموریتی را کـه پیـشتر به عهده سازمانهای سیا(آمریکا)و ام.آی،6 (انگلستان) بود به سرویس اطـلاعاتی اسـرائیل تفویض کرد. گزارشها و اسناد موجود گـواهی میدهند که اسرائیلیها در راسـتای بـرنامهها و اهداف تعیینشده، سلسله فعالیتهای اطـلاعاتی خـود را در ایران و در میان کشورهای اسلامی منطقه با پوشش ساواک بهآسانی تعقیب میکردند.صرفنظر از بـهرهبرداری سـرویس اطلاعاتی اسرائیل از حضور و موقعیت یـهود ایـران در جـهت برنامهها و اهداف جـاسوسی،هـمکاری اطلاعاتی پیچیده دو رژیم پهـلوی و اسـرائیل بهگونهای بود که بعضی تحلیلگران و کارشناسان سیاسی منطقه و جهان، ساواک را زاییده دستگاه اطلاعاتی اسـرائیل و ایـران شاهنشاهی را پایگاه اول صهیونیسم،پس از فلسطین اشغالی در خـاورمیانه مـیدانستند. پروتکل ویـژه هـمکاری اطـلاعاتی دو رژیم، با نام رمـز کریستال یا بلور در واقع پوششی بود که ساواک برای دستگاه اطلاعاتی اسرائیل و جاسوسان آن فراهم آورده بـود.ایـن پوشش نه فقط جغرافیای ایران،کـه بـسیاری از کـشورهای اسـلامی و عـربی،از عراق تا مـصر،اردن،سـوریه،لبنان،عربستان سعودی،کویت،امیرنشینهای حاشیه خلیجفارس و...را شامل میشد.این پروتکل اطلاعاتی دوجانبه (طرح کریستال) بـا ایـجاد بـستری مناسب و حاشیهای امن، عملیات نشانکردن، جذب و اسـتخدام مـزدور اطـلاعاتی و جـاسوس از مـیان عـربها، شامل مسافران،دیپلمات،مستشارها،دانشجوها،بازرگانان و...را از سوی سرویس اطلاعاتی اسرائیل در این کشور آسان و هموار مینمود؛افزون بر آن امکان استتار جاسوسان یهودی و اسرائیلی را در کشورهای مزبور فراهم میکرد. بـه هرروی، آشنایی با چگونگی و ابعاد همکاری دو سرویس ساواک و موساد و میزان حضور اعضای دستگاه اطلاعاتی اسرائیل در این تشکیلات،بخشهای مهم،حساس و پنهان تکاپوی صهیونیستی در ایران آن دوره و شماری از کشورهای اسلامی خاورمیانه را برای مخاطب امـروز تـبیین میکند،به علاوه موجب خواهد شد که دیدگاه او،درباره شاءن ظهور و بروز و نیز ماهیت بسیاری از رویدادهای عمده تاریخ معاصر ایران و منطقه دگرگون گردد.