عبدالله متولی
این نوشتار، بخشی از خاطرات «احسان الله خان دوستدار» است. وی در مقاطعی حساس از تاریخ ایران دوره قاجار نقش مؤثری داشته است؛ اما این تأثیرگذاری را نمیتوان به دقت مشخص کرد. او در سیر فعالیت هایش گاهی بر روی امواج حوادث قابل رؤیت است اما در مقاطع دیگری در لایه های زیرین حوادث ناپدید می شود. از این رو ارزیابی عملکرد او دشوار است. حضور او در سه جریان به نسبت مهم پس از انقلاب مشروطیت یعنی درگیریهای غرب ایران هم زمان با جنگ جهانی اول، کمیته مجازات و سرانجام نهضت جنگل نقش مؤثر او را در این حوادث بیشتر مین مایاند. نقطه مشترک هر کدام از این حرکتهای سه گانه، ناکامی نهایی آنها و پراکندگی سازمانی این جریانات بود که به نظر می رسد در شکل گیری چنین فرایندهایی، تصمیم گیریها و اقدامات احسان الله خان و گروه وابسته به او قابل اغماض نباشد. حصول به این نتیجه با مراجعه به همین بخش از خاطرات احسان الله خان که با شتابزدگی نگاشته شده، امکانپذیر است. هر چند قسمت های اول و دوم خاطرات او مختصر است؛ اما از قسمت سوم که به صورت ناقص بر جای مانده، نگرشهای تند و یکسونگرانه وی مشهود است. متن خاطرات او مشحون از خودمحوری، تحلیل های چپ گرایانه و انواع تهمت هایی است که نثار گیلان افرادی مانند کلنل محمدتقی خان پسیان و میرزا کوچک خان جنگلی شده است. با این حال انتشار این خاطرات می تواند قسمتی از مشکلات و دردسرهای میرزا کوچک خان را با این گونه افراد نشان داده، دلایل بخشی از ناکامی های نهضت جنگل را ارایه نماید که نتیجه گرایش های تند و تصمیمات افراطی احسانا لله خان و هواداران او بود. برای پی بردن به فحوای کلام وی نگاهی اجمالی به فرازهای زندگی احسان الله خان لازم مین ماید. در عین حال برای روشنگری متن نکاتی حسب مورد به ابتدای خاطرات اضافه گردید تا بعضاً نگرش ها و گفته ها کاملاً یک سویه ارایه نشود. علاوه بر این در پایان متن برخی توضیحات درباره معرفی چهره ها یا ادعاهای احسانا لله خان افزوده شده است
در بررسی تحولات سیاسی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی با چهره ها و عناصر خاصی رو به رو می شویم که در شکل گیری رویدادها نقشی تأثیر گذار داشته اند. حوادثی چون شکل گیری انقلاب مشروطیت ، پایان آمدن حاکمیت قاجار و شکل گیری حکومت پهلوی ، سقوط رضاخان و حاکمیت محمدرضا پهلوی ، ملی شدن نفت و در پی آن شکل گیری کودتای ۲۸ مرداد ... ظاهر سنخیت ، ماهیت و جنس این رویدادها چه بسا متفاوت از یکدیگر بود و افرادی که در متن هر کدام از این حوادث قرار می گرفتند می بایست از لحاظ فکری و درونی دچار تحولاتی شده و یا عملا به دلیل عدم هم خوانی با روح حاکم بر این حوادث ، یا از آنها فاصله می گرفتند و یا در برابر آنها موضع گیری می کردند. از این رو شاید بتوان عوامل ، عناصر و چهره های فعال در دوره مورد بحث را در چند گروه دسته بندی کرد. گروه اول شامل چهره هایی که زندگی سیاسی آنها در دهه های پایانی دوره قاجار پایان یافته عملا در شکل گیری و تداوم عصر پهلوی حضور و نمایشی در صحنه سیاسی نداشتند. گروه دوم ، چهره هایی که هر چند در شکل دادن به حوادث در دوره قاجار نقش اصلی را ایفا می کردند و به نوعی از اقارب سلطنتی قاجار محسوب می شدند اما بیشترین تکاپوها برای جابه جایی قدرت و تغییر سلطنت توسط آنها صورت گرفت و در سالهای اولیه حکومت پهلوی و حتی پس از آن جایگاههای حساس حکومتی را در اختیار داشتند. و البته گروه سومی را نیز می توان به این عده افزود که پیش از آنکه در تکاپوی فروانداختن قاجار یا بر کشیدن پهلوی باشند، بر اساس شرایط پیش آمده روش تازه ای را به کار می بستند. این افراد تصمیمات خود را بر اساس مقتضیات زمان و شرایط پیش آمده اتخاذ می نمودند و جایگاهها و مشاغل حساسی نیز به آنها واگذار می شد. رضا سردار فاخر حکمت ، در اواخر عصر قاجار وارد عرصه های سیاسی گردید. در زمان رضاشاه چند دوره نماینده مجلس شورای ملی شد. البته اوج فعالیت او در دوره محمدرضا پهلوی بود که چندین نوبت ریاست مجلس را در اختیار گرفت. این نوشتار بر پایه اسناد ، نشان خواهد داد که حکمت در قالب کدام یک از تقسیم بندیهای مطرح شده در بالا قرار می گیرد.
گروههای تبشیری مسیحی در ایران تا پیش از شکلگیری دولت مقتدر و منسجم صـفویه به صورت پراکنده فعالیت میکردند. اوضاع نامساعد داخلی ایران در سالهای پیش از قرن دهـم هجری، نبود دولتهای مـقتدر مـرکزی و نابسامانیهای ناشی از تهاجم قوم مغول و تیمور به ایران، حضور جدی گروههای مبلّغ را محدود و حتی غیر ممکن ساخته بود. گزارشهای موجود تنها به حضور شمار اندکی از مبلغان مذهبی اشاره دارد که البته از نـتایج کارکرد آنان نیز خبری در دست نیست.
با شکلگیری دولت مرکزی و نیرومند صفوی در ایران بویژه در دوره شاه عباس اول، مبلغان مذهبی انگزیه بیشتری برای حضور در ایران یافتند. علاوه بر این، علاقه متقابل بین ایـران و اروپا بـرای ایجاد ارتباط مستمر سیاسی و تجاری زمینهساز گسیل مبلغان به ایران شد. پیشروی سریع عثمانیها در خاک اروپا و شکلگیری دولت شیعه مذهبی صفوی در ایران، اروپاییان را بر ان داشت تا برای ناامن نمودن پشت جبهه عـثمانی، ایـران را به متحد خود تبدیل کنند. در کنار نمایندگان متعدد سیاسی که در دوره صفویه به ایران میآمدند، ورود دستههای مختلفی از هیئتهای تبلیغی به ایران از دوره شاه طهماسب آغاز شد. سیاست تساهل مذهبی شاه عـباس بـویژه درباره مسیحیان، فضای مناسبی در اختیار مبلغین قرار داد. این گروه ها در ابتدا میبایست تنها در میان گروه های مسیحی ساکن در ایران تبلیغ نمایند و حق تبلیغ در میان مسلمانان را نداشتند. ولی با تثبیت موقعیت آنان، دامـنه فـعالیتشان مـسلمانان را نیز در بر گرفت و پا از دایره تـعهد بـیرون گـذاردند. با تغییر فضای داخلی ایران پس از صفویه، از شدت فعالیتهای تبلیغی کاسته شد، اما هرگز متوقف نشد و مجددا در دوره قاجاریه با جدیت بـیشتر و بـا بـرنامههای گستردهتری ادامه یافت. در قرن سـیزده و چـهارده هـجری با افزایش شمار گروههای تبلیغی، بر فعالیت آنها نیز افزوده شد. درحـالیکه تـا پیـش از این، به دلیل بهرهگیری از شیوههای مستقیم، امکان نفوذ و جذب مسلمانان وجود نداشت. بنابراین شـیوههای و روشـهای جـدید متناسب با جامعه ایران در رأس برنامههای تبلیغی قرار گرفت.
مجموعه فعالیتهای این گروهها در چـند بـخش قابل تفکیک است که در پس اقدامات بشردوستانه و خیرخواهانه صورت میگرفت. اما دورنمای این اقـدامات بـه خـوبی جلوههای تبلیغی و ترویجی آن را نشان میداد. این طبقهبندی به قرار زیر است:
1-کارهای فرهنگی، شـامل احـداث مدارس، ایجد چاپخانهها، انتشار کتاب و روزنامه.
2-فعالیتهای سیاسی، شامل حضور در ردههای مختلف اداری و سـیاسی کـشور در قـالب هیئتهای مختلف.
3-اقدامات اقتصادی، ورود در کارهای تجاری.
4-کارهای عام المنفعه شامل ایجاد بیمارستان و طبابت.
تهران، خیابان شهید دستگردی (ظفر)، نبش گوی آبادی، پلاک 75 تلفن 26705079 - 26705089
© کلیه ی حقوق مادی و معنوی متعلق به موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی می باشد.