آغاز جنگ جهانی دوم سرفصل جدیدی در تاریخ معاصر ایران گشود. گرچه اشغال ایران توسط متفقین در سوم شهریور ۱۳۲۰ مُهر پایانی بر استبداد رضاخانی و موجب شادی و شعف مردم ایران بود اما به نوبه خود سرآغاز مشکلات و مصائب جدیدی شد که ناشی از دخالت های ناروای متفقین در امور داخلی ایران بود. در ابتدای اشغال ایران، اهمیت این کشور جهت ترانزیت کالا و مهمات جنگی به شوروی بود اما با گذشت زمان و شروع پیروزی های متفقین گسست و شکاف در بین متفقین آغاز و مطامع متفاوت هر کشور به تدریج نمایان شد. از فرصت به دست آمده یعنی ایران تحت اشغال، به ویژه دو کشور شوروی و انگلیس نهایت استفاده را یکی در کسب نفوذ و دیگری در حفظ نفوذ خود به عمل آوردند. انگلیس برای مقابله با بحران آذربایجان و زیاده خواهی شوروی ها از امکانات بالقوه بسیاری برخوردار بود. گرچه این امکانات شرایط مقابله رو در رو با شوروی را برای انگلیس فراهم نمی ساخت و شاید منافع آن دولت در ایران ارزش چنین مقابله ای را نداشت، ولی به نظر می رسید راههای سهل الوصول تری در پیش پای سیاستمداران انگلیس باشد. این راهها مجموعه ایی از تهدید،
تطمیع، دسیسه چینی و در صورت لزوم فدا کردن استقلال و تمامیت ارضی ایران و سیاست بازی
به شیوه قرن نوزدهم انگلیس در مستعمراتش بود که اتفاقاً در اجرای آن سیاستمداران انگلیسی
تبحر کامل داشتند.