مقاله حاضر با تکیه بر یادداشتهای اسدالله علم نخستوزیر سرکوبگر مردم در قیام 15 خرداد و با توجه به شخصیت وی و نزدیکی و ارتباط تأثیرگذارش با محمدرضا پهلوی نوشته شده است. به دلیل سانسور مطبوعات، از این قیام مردمی در روزنامههای آن زمان مطالب چندانی به چشم نمیخورد، به همین دلیل اگرچه روایت علم از آنروزها یک روایت درباری یک طرفه است، اما دقیقاً در همین بزرگنماییهای علم، نخستوزیر دستنشانده رژیم، در اعتراف به کشتار و خونریزی منزجرکننده مردم در آن قیام عظیم و باشکوه مردمی، نکاتی نهفته است که لازم شد به این یادداشتها که به خصوص قبل از انقلاب و به دور از فشار و تأثیر گرفتن از جوهای کاذب نوشته شده است، رجوع شود تا به قیام 15 خرداد بیشتر و موشکافانهتر پرداخته شود، و از دل این حکایت درباری به واقعیاتی تازه رسید.