همواره حرکتها و جنبشهای تاریخی مبتنی بر اندیشههایی بوده است. استخراج عناصر تشکیلدهندۀ ذهنیت یک قیام، زمینه را برای درک و تحلیل درست آن فراهم میکند. منظر انتخابی پژوهش حاضر در نهضت شیخ محمد خیابانی که له یا علیه وی مورد تحلیلها و تفسیرهای متمایز واقع شده است، کشف عناصر اصلی تفکر خیابانی و چیستی و ماهیت اهداف و انگیزههای وی به عنوان رهبر آن است. در این مقاله ثابت کردهایم که قیام وی بیشتر، قیام ضد استبدادی و ارتجاعی و به دنبال پیاده کردن قانون اساسی و مشروطیت و آزادیخواهی در ایران بوده است و تجزیهطلبی و استقلال آذربایجان جایگاهی در اندیشههای وی نداشته است. به عبارت دیگر، تفکر غالب بر اندیشۀ خیابانی، ایرانی آزاد و دمکراتیک است که در سایۀ آن بتوان سیر «تجدد» را پیش گرفت و به جای ارادۀ الیگارشی حاکم، ارادۀ ملت را جایگزین کرد. پژوهش حاضر با شیوهی تحلیلی ـ توصیفی با اتکاء به منابع و تحقیقات جدید و با تحلیل محتوای نطقهای خیابانی، بر آن است تا به بررسی و تحلیل اندیشههای وی بپردازد.