مقالها ی که می خوانید در سال ۱۹۷۹ و در نخستین ماههای پیروزی انقلاب اسلامی در نشریه مطالعات ایرانی (سال ۱۲ ، شماره ۴ ۳) به چاپ رسید. آن چه موجب شد ترجمه این مقاله برای فصلنامه مطالعات تاریخی انتخاب شود، غیر از آشنایی با نگاه نویسنده امریکایی آن، اضافه کردن منبعی دیگر به تاریخ حضور نظامیان امریکا در ایران است. هرچند مؤلف در تدوین مقاله از بایگانی های اسنادی امریکا سود جسته، اما نمی توان آن را سخن پایانی درباره این موضوع دانست، چرا که هنوز پرونده های پرحجم مستشاری، به ویژه مستشاران نظامی امریکا در ایران، گشوده نشده و پیش از آن جای سندهایی چون اسناد موجود در سفارت امریکا در تهران که با عنوان «اسناد لانه جاسوسی» طبع و منتشر گردیده، در این مقاله خالی است. به هر حال اگر بپذیریم که نویسنده توانسته باشد همه اسناد در دسترس خود را وفادارانه نقل کرده و از مصلحت مرسومی که نمی گذارد منافع معنوی کشورش را به هنگام سیطره سیاسی نظامی امریکا در ایران زمان شاه به خطر اندازد، چشم پوشانده باشد می شود گفت تحقیقی به دست داده که در روشن شدن علت حضور نظامیان امریکا در ایران مفید خواهد بود. کمک به ایران اساساً نه به خاطر نیاز ایران به کمک اقتصادی بلکه به خاطر این توصیه شده است که مؤثرترین ابزار فشار آوردن به ایرانیان است تا بدون اینکه خودشان بخواهند، خانه شان را مرتب کنند. (آقای مک گی خطاب به وزیر امور خارجه [امریکا] در ۲۱ آوریل 1950) بزرگترین و فراگیرترین منبع کمک فنی برای رفع مشکلات نیروی انسانی، برنامه کمک خارجی ایالات متحده، چه به صورت غیرنظامی چه به صورت نظامی، بوده است. کمتر اداره یا برنامه ای از دولت ایران بود که به تربیت یا آموزش مربوط می شد اما کارشناسان اصل چهار یا تیم قرارداد امریکا در آن حضور نداشت. (جورج بالدْوین) روی هم رفته تمام کمک خارجی ایالات متحده در نهایت ماهیتاً نظامی یا شبهن ظامی است، حتی کمک ظاهراً اقتصادی اش: اساساً قرار است برای کشورهای خارجی، روساختی نظامی به وجود آورد تا ایالات متحده مجبور نشود برای خدمات نظامی نیروهای مسلح خودش هزینه کند. (مایکل هادسن)