در این مقاله، با روشی تحلیلی- توصیفی و مبتنی بر اسناد و مدارک تاریخیِ غیرِ قابلِ انکار، موضوع تحمیل یاداشت تفاهم 1971 به ایران از سوی انگلیس در باره جزیره بوموسی و تنب کوچک و بزرگ بررسی شده است. نویسنده براساس اسناد یادشده و در دسترس، به چهارسؤال اساسی تاریخی ذیل پاسخ داده است. آیا تهدید منافع بریتانیا توسط رقبای بین المللی در منطقۀ استراتژیک خلیج فارس، در طراحی سناریوی بریتانیا برای جداسازی تعدادی از جزایر ایرانی خلیج فارس به ویژه جزایر سهگانه تأثیر مستقیم داشته است؟ با عنایت به برخی از اسناد و مستندات غیر قابل انکارِ انتشارْیافته توسط انگلستان و همچنین اسناد قدیمۀ وزارت امور خارجۀ ایران، آیا می توان گفت یادداشت تفاهم 1971 م. توسط بریتانیا به ایرانیان تحمیل شده است؟ آیا وزارت امور خارجۀ ایران از تمامی ظرفیتهای اسنادی و دیپلماسی برای صیانت جامع و مانع از منافع ملی مرتبط با جزایر سهگانه استفاده نموده است؟ آیا نیازی به اصلاح اساسی راهبردهای وزارت امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران برای صیانت از حقوق مسلم ایرانیان و منافع ملی مرتبط با جزایر سهگانه، میباشد؟ در پاسخ به پرسش های چهارگانه فوق ابتدا با نگاهی تحلیلی به پارهای از اسناد و مدارک موجود این فرضیه مطرح گردیده که رقابتهای سنگین رقبای اروپایی و روسی برای دستیابی به خلیج فارس و منطقه موجب شده است تا انگلیس تلاش کند برای جداسازی جزایر ایرانی خلیج فارس از جمله جزایر خارک، قشم، هنگام، سیری، لارک، لاوان، فارور، تنب و بوموسی تاکتیکهای متعددی را برای رسیدن به مطامع استعماری خود بکارگیرد که یکی از مهم ترین آنها مطرح کردن ادعای مالکیت این جزایر از سوی شیوخ وابسته به خود در امارات متحده عربی بوده است.