در دوره پهلوی اول، حکومت با انتخاب گفتمان «تجدد» به سمت ایجاد و تحمیل هویت جدیدی در عرصههای مختلف حیات اجتماعی ایرانیان پیش رفت. با این وجود بخشی از جامعه وقت که چنین هویتی را برنمیتابید در قالب «جریانهای ناسازگار» در مقابل این هویتسازی ظهور یافت. از جمله آن جریانها، «جریانهای ناسازگار روشنفکری» بودند. مقاله پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی و تحلیل محتوا در صدد بررسی و سنجش میزان مقاومت جامعه وقت در مقابل هویت تحمیل شده از طرف «گفتمان قدرت» در قالب «جریانهای ناسازگار روشنفکری» است. این جریانها به دو طیف اصلی «جریانهای ناسازگار لیبرال» و «جریانهای ناسازگار چپ» تقسیم میشوند. اقدامات مصدقالسلطنه نمود «جریانهای ناسازگار لیبرال» و حزب کمونیست ایران و اقدامات گروه تقی ارانی از جمله مصادیق «جریانهای ناسازگار چپ» در این دوره بودند. ناسازگاری «جریانهای لیبرال» منفعلانه بود و نمود کمی داشت اما «جریانهای ناسازگاری چپ» با «گفتمان قدرت» ظهور و بروز بیشتری یافت. آنها در اموری نیز «گفتمان قدرت» را با چالش جدی روبه رو کردند و باعث بقای هویت «روشنفکری» در جامعه ایران شدند.