علی کریمی
واقعه پانزده خرداد در تاریخ تحولات سیاسی معاصر ایران سرآغاز روندی بود که منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری مرجعیت دینی- امام خمینی(ره)- گردید. این رخداد همانند دیگر پدیدههای سیاسی و اجتماعی در تحلیلی جامعهشناختی و سیاسی معلول عوامل متعددی است و از زاویه رهیافتهای گوناگون قابل تجزیه و تحلیل به شمار میرود. این مقاله هرچند طبق منطق دینی و باورهای مذهبی قیام پانزده خرداد را نافرجام نمیداند و آن را پایهگذار تکوین و تسریع فرایند انقلاب بیبدیل اسلامی ایران ارزیابی مینماید، اما طبق ارزیابیها و محاسبات متعارف عقل سیاسی ابزاری که دستیابی به اهداف عاجل و کوتاه مدت را مبنا قرار میدهد، با رویکردی تحلیلی- تاریخی و با روشی اسنادی-کتابخانهای و در چهارچوب نظریه ساختار فرصت سیاسی نافرجامی ظهور و فرجام این قیام را مورد مطالعه قرار میدهد. این نظریه که معتقد است انتظار و دورنمای جنبشهای اعتراضی برای طرح و تعقیب خواستههای معین، بسیج هواداران، و تأثیرگذاری بر آنان کاملاً زمینه پرورده است و مختصات محیط سیاسی نقشی کلیدی در تعیین فرجام جنبشهای اعتراضی دارد، ساختار فرصت سیاسی را در آستانه وقوع قیام پانزده خرداد بررسی میکند و دگردیسی مؤلفههای ساختار یادشده را از سال 1339 تا 1342 در سرنوشت قیام دخیل میداند. از این منظر فرصتهای نوپدید در عرصه سیاسی ایران از قبیل مرجعیت امام خمینی(ره) متعاقب رحلت آیتالله العظمی بروجردی(ره) و آیتالله کاشانی، فضای نسبتاً باز آزادی سیاسی برونزا در دولت امینی، روی کار آمدن دموکراتها در ایالات متحده آمریکا، تقارن قیام با ماه محرم که برای شیعیان نماد مبارزه و قیام علیه ستمگری حاکمان زمانه است را میتوان در زمینهسازی قیام پانزده خرداد مؤثر دانست، اما تغییر عناصر ساختار فرصت سیاسی مانند تحدید مجاری مشارکت سیاسی اعتراضی با سرکوب دهشتانگیز مردم و روحانیت، فقدان ساختار ارتباطی سازمان یافته مردمی، تغییر رویکرد آمریکا نسبت به رژیم و اعتماد به آن، تبدیل اختلافات جزئی بین عناصر رژیم به وحدت و خلاصه تلاقی شرایط درونی و بیرونی محیط سیاسی ایران مانع دستیابی قیام به هدف آنی خود یعنی تغییر و براندازی رژیم پهلوی گردید.
تهران، خیابان شهید دستگردی (ظفر)، نبش گوی آبادی، پلاک 75 تلفن 26705079 - 26705089
© کلیه ی حقوق مادی و معنوی متعلق به موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی می باشد.