کودتای ١٢٩٩ از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران محسوب می شود. این کودتا زمینه صعود تدریجی رضاخان سردارسپه به مراتب بالای قدرت و سرانجام اضمحلال سلسله ١٤٠ ساله قاجار را فراهم کرد. رضاخان در ابتدای امر فقط مرد نظامی کودتا بود. در پیمایش اولین گامها در راه قدرت به «ریاست دیویزیون قزاق» و لقب «سردارسپهی» از سوی احمدشاه مفتخر شد. اما چیزی نگذشت که عذر ماژور مسعودخان کیهان، وزیر جنگ، خواسته شد و رضاخان به مقام وزارت جنگ رسید. رضاخان از اقدامات نسنجیده سیدضیاءالدین طباطبایی و عدم همراهی وی با احمدشاه قاجار استفاده کرد و با همراهی با احمدشاه زمینه های سقوط دولت سیدضیاء را فراهم نمود و بعد از سقوط سیدضیاء در تمام کابینه های بعدی همچنان توانست وزارت جنگ را در اختیار خویش قرار دهد. سرانجام هم پس از چند کابینه کم دوام، رضاخان خود به نخست وزیری رسید. سردارسپه بعد از رسیدن به مقام نخست وزیری تا رسیدن به رأس قدرت یک گام بیشتر فاصله نداشت؛ اما برای حذف نهایی سلسله قاجار و در رأس آن احمدشاه با مانعی به نام قانون اساسی مشروطیت مواجه بود؛ زیرا قانون اساسی مشروطیت سلطنت را در خاندان قاجار موروثی نموده بود. بنابراین درصدد برآمد تا با همفکری و همراهی مشاورانش با استقرار اندیشه جمهوری خواهی که اینک به یک موج مسلط جهانی تبدیل شده بود، به هدف خود جامه عمل بپوشاند.