در زمانه ای که تاریخ روابط ایالات متحده آمریکا با رژیم سابق ایران و دیگر حکومتهای خودکامه مورد بازنگری قرار گرفته، درک این موضوع بسیار حائز اهمیت است که حمایت آمریکا از حکومت یک فرد مستبد و خودکامه در ایران از سال 1953 و به دنبال سقوط دولت دکتر مصدق آغاز نشد. غور و تفحص در اسناد و بایگانی های وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا و انگلستان ثابت می کند که تلاش برای تحقق این هدف خیلی پیش از تاریخ مذکور آغاز شده بود. اسناد یاد شده سه واقعیت مهم درباره موضوع تحقیق ما را روشن می سازد: 1. به محض آن که محمدرضا شاه پهلوی، ولیعهد بیست و یک ساله ایران، در سپتامبر 1941 و متعاقب تجاوز نیروهای شوروی و انگلستان به ایران، به جای پدرش بر تخت سلطنت تکیه زد، اقداماتی گام به گام ولی مستمر و پیگیر برای به چنگ آوردن دوباره اختیارات مطلقه رضاشاه و معکوس نمودن حرکت به سوی سلطنت مشروطه 1 را شروع کرد. طبق نص قانون اساسی ایران بنا بود وی فقط سلطنت کند و نه حکومت؛ 2. پنج سال از استقرار حکومت مشروطه در ایران نگذشته بود که دولت آمریکا و انگلستان تصمیم گرفتند زمینه تبدیل شدن او به «مرد قدرتمند » ایران را فراهم کنند، زیرا به گمان آنها حمایت و پیشبرد منافع اقتصادی و ژئوپولیتیکی دولت هایشان از طریق یک فرد «ثروتمند » به نحو مطلوبی که موردنظر خود آنهاست تأمین می شد، در صورتی که دموکراسی پارلمانی چنین امکانی را برای این دو قدرت به وجود نمی آورد؛ 3- جای بسی شگفتی است که وزارت خارجه این دو کشور از پیامدها و خطرات تصمیمشان در کمک به شاه و برخوردار نمودن او از قدرت مطلقه به خوبی آگاه بودند.