از دهه پایانی قرن بیستم هویت به یکی از موضوعات عمدهی حوزههای مطالعاتی و به طور اخص فرهنگی تبدیل شده است. هویت، در گذر زمان و از رهگذر روایتگری ساخته و پرداخته میشود. منظور از روایتگری، مرحله گزارش عملی روایت است. روایت راهی است برای ترکیب کردن واحدهای زبان در ساختارهای بزرگتر. یکی از شرایط ضروری روایت، بودن «گوینده» و «شنونده» یا «خواننده» است. هویت در درون فضایی گفتمانی شکل میگیرد و ابزار کارآمد برای این فضا «روایت» است. استعداد و توانمندی روایت به پذیرش دگرگونی و تغییر ناشی از آن است که برخلاف واقعه (نظیر عاشورا، قیام پانزده خرداد و...) که در برههای از زمان روی میدهد و به اتمام میرسد، روایت همزمان و در زمان پیش میرود و این نسبت روایت را با واقعه در سه حیطه زمانیِ حال، گذشته و آینده تعیین میکند. مقاله حاضر به رویکرد روایی برای بررسی این سئوال که نسبت روایتگری عاشورا و قیام پانزده خرداد در این سه حیطه زمانی چگونه است؟ میپردازد.