رقابت پرتغال، هلند و انگلیس بر سر تجارت خلیجفارس، در نهایت میدان را به استعمار انگلیس واگذار کرد. از آن پس انگلیسیها برای پیشبرد اهداف تجاری خود از ابزارها و بسترهای سیاسی نیز بهرهمند شدند. در طول مدت حضور انگلیسیها در خلیجفارس، جزیره بحرین به عنوان یکی از پایگاههای مهم خلیجفارس مورد توجه جدی انگلیسیها بود. انگلیسیها با استفاده از ضعف حکومت مرکزی ایران به روشهای متعددی همچون، تعیین و انتصاب شیوخ وابسته به خود، جمعآوری اسناد و ادله دال بر حاکمیت ایران بر بحرین و در مقابل تهیه و توزیع مطالبی مبنی بر عدم مالکیت ایران بر بحرین، و نهایتاً استفاده از روش تحبیب و تهدید شیوخ دستنشانده متوسل میشدند. این سیاستها در جنوب ایران ادامه داشت تا این که در خلال سالهای دهه 1920م، بحرین برای بریتانیا از اهمیت فوقالعادهای برخوردار شد به گونهای که بریتانیا در 1935میلادی/1314ه ش در آنجا دست به تأسیس پایگاه دریایی زد. در این مقطع زمانی آگاهی از ارزش نفت و وجود منابع نفتی عمدهترین عامل تحریک انگلیس بود. معالوصف فعالیتهای آن دولت در منطقه تا آنجایی که به ایران مربوط میشد، مورد اعتراض واقع میگردید. تا پیش از کودتای 1930م/1299ه ش دولت ایران یازده بار درصدد اعاده حکمرانی و مالکیت خود بر جزایر بحرین برآمد و هر بار در برابر مخالفت بریتانیا تلاشش به جایی نرسید. انگلیسیها در بحرین روز به روز حلقه را بر ایرانیها تنگتر میکنند و روندی را در پیش میگیرند که ما در این مقاله با اصطلاح «ایرانزدایی» از آن یاد میکنیم.